یکی از علمای ربانی نقل می کرد: در ایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت و بسیار آن را دوست می داشت، همواره در یاد آن بود که گم نشود و آسیبی به آن نرسد، او بیمار شد و بر اثر بیماری آنچنان حالش بد شد که حالت احتضار و جان دادن پیدا کرد، در این میان یکی از علماء در آنجا حاضر بود و او را تلقین می داد و می گفت: بگو لااله الاالله او در جواب می گفت: "نشکن نمی گویم." ما تعجب کردیم که چرا به جای ذکرخدا، می گوید: نشکن نمی گویم، همچنان این معما برای ما بدون حل ماند، تا اینکه حال آن دوست بیمارم اندکی خوب شد و من از او پرسیدم، این چه حالی بود که پیداکردی، ما می گفتیم بگو لااله الاالله، تو در جواب می گفتی: نشکن نمی گویم! او گفت: اول آن ساعت را بیاورید تا بشکنم؛ آن را آوردند و شکست. سپس گفت من دلبستگی خاصی به این ساعت داشتم، هنگام احتضار شما می گفتید بگو لااله الاالله، شیطان را دیدم که همان ساعت را در یک دست خود گرفته، و با دست دیگر چکشی بالای آن ساعت نگه داشته و می گوید: اگر بگوئی لااله الاالله، این ساعت رامی شکنم، من هم به خاطر علاقه وافری که به ساعت داشتم می گفتم: ساعت را نشکن، من لااله الاالله نمی گویم!df
دولت غاصب اسرائيل، از وضعيت به وجود آمده به خوبی استفاده كرد و لذا برای سرمايه گذاری در حيطهِ حكومت غاصبانه اش از همگان دعوت كرد و با روی خوش نشان دادن به سرمايه داران بهايی در فلسطين اشغالی، زمينه های سرمايه گذاری فراهم شد؛ چنان كه تدفين رهبران بهايی در فلسطين اشغالی، بهانه ای ديگر برای تفاهم بيشتر بهائيان و يهوديان به دست داده است.
از اين رو، شوقی افندی رسماً از تشكيل دولت غاصب اسرائيل حمايت كردو ميرزا حسين علی بهاء هم پيش از آن، در مدت حياتش مردم را به اجتماع صهيونيسم در سرزمين اشغالی فلسطين دعوت كرد و در كتاب الاقدس كه میگفت وحی است و از آسمان نازل شده، در تأ ييد و تمجيد دولت غاصب صهيونيستی پرداخت
درباره این سایت